ما را به سختجانی خود این گمان نبود آقای عباس معروفی!

عباس معروفی مال ما بود؛ مال خود خود خود نسل ما!
محیا رضایی- عباس معروفی از دور نیامده بود که بعد از رفتنش بگویند بزرگان آن نسل تمام شدند
آنقدر هم دیر نیامده بود که ناشناس بماند
با نسل ما آمد
با ما شد عباس معروفی
عکس و امضاهایش پای کاغذ ما اعتبار گرفت و اعتبار بخشید
ولی رفت و ناتمام ماند و صحه گذاشت بر ناکامی نسل ما
عباس معروفی مال ما بود
مال خود خود خود نسل ما
عشقمان خواندن کتابهایش و قرض دادنشان بود
اعتبار کتابخانههایمان
اعتبار نمایشگاههای کتاب و سخنرانان محافل
عباس معروفی مال ما بود
مال نسلی سرگردان که نباید میفهمید تمدن دو هزار و پانصد سال پیش به هیچکار امروز نمیآید
نسلی که نوجوانیاش را هرگز پیر شده در غربت نمیدید
نسلی که ذوق معروفی را از جهان شازده کوچولو میفهمید
نسل ما بود که در میانه گنگ هر خیزش، با کتابهایش آرام گرفت
نسل ما بود که از معروفی وام گرفت تا رمان را زندگی کند
نسل ما بود که جهان و جهانبینی معروفی را نقل محافل ادبی کرد
عباس معروفی که به خاک رود انگار نسل ما را خاک کردهاند
ما را به سختجانی خود این گمان نبود آقای عباس معروفی!