به بهانه حضور زهرا امیرابراهیمی در کن

حضور زهرا امیر ابراهیمی با فیلم “عنکبوت مقدس” در جشنواره کن، احضار کردن وجدان همه آنهاییست که او را در عنکبوت تقبیح تقدیس شده به دام ویرانگری انداختند!
رضا صائمی*
اگرچه او پس از ۱۳سال در یک برنامه تلویزیونی با رمزگشایی و افشاگری، از ذهن و روانش آواربرداری کرد اما همچنان زیر آوار قضاوتهایی که در ضمیر ناخودآگاه جمعی به داوری اخلاقی او مشغولند، رنج میکشد. نگاههای سنگین و زخم زبانهای چرکین را بیش از یک دهه با خود حمل کرده. زخمهای عمیقی که بر جانش نشسته هنوز در چشمها و لرزش صدایش معلوم است. چنانچه وقتی از آن ماجرا میگفت با بغضی فروخفته نگاهش را مدام از مجری و دوربین میدزدید و اضطرابی وجودی در زبان بدنش هویدا بود!
وضعیت هولناکی که او تجربه کرده، کابوس بی رحمیاست که روحش را در خلوت میخُورد و میتراشد. اما او همتی بلند داشت و ققنوسوار از خاکستر خود برخاست اما پشت لبخندش و در عمق نگاهش، غم غریبی است با چشمانی مضطرب که معصومیت از دست نرفتهاش را روایت میکند. قضاوتهای قساوتوار از او انسانی ساخته با چشمانی نگران از نگاه دیگران! قضاوتهایی که با تابوهای بیبنیان، تابوتی برای تشییع روح دیگران میسازد!. ما همچون کلبحسن خانه پدری میمانیم که دخترمان را میکشیم و بر پیکرش فاتحه میخوانیم!
حالا او با خودشکوفایی از دل ویرانگریهایی که برایش رقم زدند به عدم تن نداد و هستی خویش را دوباره برپا کرد. دوباره ساخت آنچه را که عنکبوتهای نامقدس ویران کردند. تا از نبودنی پر اندوه، بودنی باشکوه بسازد. تا شرم حضورش را با حضوری باشکوه در عرصه بازیگری تعویض کند!
زهرا امیرابراهیمی زنده است، زندگی میکند و به حیات حرفهایاش ادامه میدهد اما چیزی انگار در او کشته شده که جان نمیگیرد. چشمهای او هنوز سوگوار آبروی زخم خورده است!
*برگرفته از صفحه اینستاگرام نویسنده