
در این چند سال اخیر چند سریال موفق را تلویزیون سر لجبازی کنار گذاشته؟ سریالهایی که جایگاهی پیدا کرده بودند و مخاطبانشان را داشتند، بنا به دلایلی کنار گذاشته؟ در مورد آدمها هم همینطور. چند آدم را که میتوانستند تاثیرگذار باشند و حرف مردم را بزنند کنار گذاشته؟
بعد از پایتخت6، سه سال بسیار سخت بر من گذشت و روزهای سختی را پشت سر گذراندم، واقعا نمیدانم چقدر مقصر خودم بودم و چقدر دیگران و به اسم من نوشته شد. آنچه که میدانم این است که من در همه آن ماجراها کوچکترین سهمی داشتم، برحسب اتفاق سهمم را خیلی زیاد کردند.
همیشه فکر میکنم که قرار بود یک اتفاقی بیفتد و هر اتفاقی که قرار است رخ بدهد باید یک دلیل و یک قربانی داشته باشد و چه قربانیای بهتر از من؟ همه آن آدمها از فصلهای قبل بودند، ده سال هم کار میکردند به همین شکل هم کار میکردند، تنها کسی که وارد جمع شده بود، من بودم به عنوان نویسنده و به نظرم هیچ کس بهتر از من برای آن ماجرا یعنی زمین زدن سریال مناسب نبود.
اگر توجه کرده باشید در هیچکدام از فصلهای قبلی نویسنده سریال اینقدر بولد نشد و اینقدر برایش یادداشت ننوشتند که آی این فلان است و از فلان جا آمده و… پروندههای عجیب غریبی که خیلی برای من شوکهکننده بود و مسیر زندگیام را عوض کرد.
نکتهای که باید بگویم این است که پایتخت دو سر داشت. اولش تجربه بسیار بزرگی بود. تجربهای که من خیلی خوششانس بودم که در سن و سالی آن را پشت سر گذاشتم که هنوز انرژی داشتم؛ ممکن بود در سن و سالی باشم که اصلا توان و انرژی مقابله با چنین جماعت خشنی را نداشته باشم.
به طور طبیعی فکرم این بود که نوشتن این سریال میتواند اتفاقات خوبی را برای من به ارمغان بیاورد و واقعا هم همه توانم را گذاشتم برای اینکه کار خوبی انجام بدهم و حداقل کار متفاوتی انجام بدهم. سعی کردم دیالوگهایی بنویسم که شاید خیلی در تلویزیون باب نبوده یا ننوشتند.
من تلاشم را کردم اصلا نمیخواهم بگویم خوب نوشتم یا بد، ولی هر آنچه در توان داشتم را برای آن سریال گذاشتم و واقعا آن سریال سوای تجربهاش که تجربه بزرگی بود چیزی فراتر از آن به من نداد و هر آنچه که داشتم را هم از من گرفت و شرایط بسیار سختی را برای من درست کرد.