نمایش خانگییادداشت

تردستی پارسا پیروزفر در نمایشِ ظاهر آرام یک روح متلاشی

نگاهی به تکنیک پارسا پیروزفر در بروز همزمانی احساسات متناقض در سریال یاغی

دنیا خمامی

«بهمن خان» با بازی پارسا پیروزفر نمونه واقعی یک مرد خاکستری پررنگ است که با حوزه سر و مغز زندگی و فعالیت می‌کند و «هدف» برایش مقوله بسیار مهمی است تا جایی که به خاطر اهدافش هرکاری می‌کند و می‌خواهد مرد شماره یک واردکننده مواد مخدر ایران شود.

ویژگی خاکستری بودن درست این شخصیت باعث می‌شود که او را یک ضدقهرمان تمام عیار تا اینجای داستان نبینیم و انتخاب درست محمد کارت از این حیث که بازیگری را انتخاب کرده که هم طرفداران زیادی دارد هم وجاهت و اعتباری نزد مخاطب ایرانی دارد و تقریبا در کارنامه‌اش کفه نقش‌های مثبت سنگینی می‌کرده پیچیدگی «آقاجون» را بیشتر کرده است. مردی که قدرتمندانه مهره می‌چیند اما روح چندین‌پاره و شکست‌خورده‌ای دارد.

پارسا پیروزفر در یاغی خیلی بیشتر از کل کارنامه‌اش در بازیگری قدم برداشته است چرا که توانسته همزمان چندین حس و چند نقاب را روی صورت کاراکتر تجربه کند.

پارسا پیروزفر در یاغی

مردی که نشان می‌دهد روحیه پهلوانی دارد و تیم کشتی تشکیل می‌دهد و در ظاهر نگران سرنوشت اعضای تیم است، مردی که در شواهد عاشق طلا مطلا است و افتتاحیه سریال هم با سورپرایز او برای همسرش آغاز می‌شود. مردی که به نظر می‌رسد با برادرش خوب تا نکرده و در سرنوشت تلخ او تاثیر مستقیمی داشته، مردی که با مافیای مواد مخدر کار می‌کرده و روحیه بلندپروازی‌اش او را از آنجا حذف کرده و حالا با دو فرم در مقابل اکبر مجلل قرار دارد؛ در یک حالت به دنبال انتقام است با نقشه پیش می‌رود و در حالت دیگر از او کماکان می‌ترسد و شنوای توهین و تحقیر شدن هم هست.

در شمای دیگر شخصیت مردی را مشاهده می‌کنیم که در مقابل شیما؛ همسر سابقش که ادعا می‌کرده عاشقش است بی‌رحم و بدون هیچ احساسی ظاهر می‌شود و حتی از مرگ او هم جز شوک و تعجب در لحظه‌ای، احساسی در چشم و صورتش نمی‌بینیم.

علی شادمان و پارسا پیروزفر در یاغی

تمام این شمایل ضدونقیض را در بازی، اکت و کلام پارساپیروزفر در این چند قسمت یاغی می‌بینیم و همین تبحر زیادی می‌خواهد خاصه از بازیگری که در دوره‌ای گل کرده که چشم‌رنگی‌ها فقط برای فروش و جذب مخاطب به میدان آمدند و زیبایی ملاک انتخاب بود و توانمندی‌های بازیگری در چشم‌رنگی‌های آن دوران خیلی ویژه دیده نمی‌شد.

او حالا همان پارسا پیروزفر فیلم «شیدا» است اما با این همه ترقی در سن چسبیده به میانسالی تبدیل به یک بازیگر تکنیکال شده است و تفکر در برآیند بازیگری‌اش در «یاغی» دیده می‌شود. هرچند که در مسیر پختگی این نقش و بازی درخشان پیروزفر در قالب این کاراکتر نباید از کنار قاب‌بندی‌های ویژه‌ای که کارت برای او درنظر دارد و نور و حتی طراحی لباس و گریم او در ساخته شدن و اصطلاحاً درآمدن این کاراکتر گذشت. با همه اینها حالا دیگر پارسا پیروزفر می‌تواند یک شاه‌مهره برای هر اثری باشد به شرطی که فیلمنامه درستی در اختیارش قرار بگیرد و انتخاب‌های درستی داشته باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا