مجبوریم فرار کنیم؛ جامعه اصلاح نمی شود!

مجبوریم یک رئالیسیم اعتراضی نسبت به آسیب اجتماعی در حوزه زنان است.
اکرم تاجپور افشار
کارگردان با استفاده از تم مات، رنگهای سرد و موسیقی فیلم در تلاش است تا ناآگاهی و مشکلات زنان و آسیبهای ناشی از آن را به تصویر بکشد.
روایتی تلخ از پارهای از جامعه که همواره درگیر حوادث و مشکلاتی هستند که به دلیل ساختار و بستر آلودهای که در آن گرفتار شدهاند، قادر به رهایی نبوده و در تغییر شرایط اسفبار خود ناتوان هستند.
آسیبهای اجتماعی که به دلیل عدم آگاهی نیروهای متخصص و کارآمد این حوزه هر روز قربانیان بیشتری که اغلب آنها را زنان تشکیل میدهند به چالش میکشد.
زنان غریبی که نام فیلم شرح حال آنان است. زنانی قربانی بدون هیچ قدرت و حق انتخابی!
«مجبوریم» روایت سه زن از سه طبقه اجتماعی است. نگرش زنان در این قصه در راستای فرار از مشکلات و آسیبهاست نه اصلاح آن. مخاطب مستاصل و متحیر است از اینکه جامعه برای ارائه راهکار اخلاقی و انسانی در این حوزهها این چنین عقیم و زمینگیر است.
عدم آگاهی زنان از حقوقشان، تکروی خودسرانه و تندرویهای وکیل (سارا) نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه شرایط را وخیمتر هم میکند.
دکتر (پندار) با نگرشی وسواسگونه ناشی از رگههایی از اختلال شخصیتی به بهانه نجات، مرزها و کرامت انسانی حقوق زنان را پشت سر میگذارد و با تصمیمی عجولانه حق مادر شدن را از این زنان برای همیشه سلب میکند.
گلبهار دختری عاصی بدون حمایت و مهر خانواده که از سر ناآگاهی مورد بهرهکشی جنسی و اخلاقی قرار گرفته است.
و در آخر اینکه جامعه و حوزه آسیب به قهرمانان بیشتری همچون خانم لیلا ارشد مددکار اجتماعی نیاز دارد، زنی صبور و بیادعا که سالها در دل زنان آسیبدیده زندگی کرد و بدون قضاوت دست یاری به سویشان دراز کرد. ایشان نمونه بارز زنی بود که همه تلاش خود را برای کاهش آسیب و نجات زنان آسیبدیده به کار برد. او اکنون خانهنشین است و درب «خانه خورشید» برای همیشه بسته شده است. خانهای که شاید تنها فرصتی برای بازگشت به زندگی برای این زنان بوده است.
با دیدن این فیلم و فعالیت خودم در این حوزه به عنوان مددکار اجتماعی {داوطلب} این سوال در ذهنم دوباره زنده شد، آیا جامعه بالذات دغدغهای برای زنان آسیبدیده دارد؟