سینمای ایرانیادداشت

علف زار؛ سنگ محک شرافت و ایستادن

عرفان حاج بابایی

عرفان حاج بابایی؛ باید اذعان کنم که در سینمای ایران-سینمایی که روز به روز و به اقتضای زمانه محافظه‌کارتر و دست‌به‌عصاتر می‌شود- مدت‌ها بود فیلمی به صراحت و کوبندگی علف زار ندیده بودم.

فیلمی که نه دنبال آدرس غلط دادن است و نه به دنبال لاپوشانی فجایعی که همه می‌دانند روزی در پس‌کوچه‌ها و بی‌راهه‌های این سرزمین در عالم واقع رخ داده است‌.
علفزار اما در کنار میخ‌کوب‌کردن‌ها و تکان‌دادن‌های مخاطبش، یک پیام مهم هم می‌دهد که چقدر ما آدم شریف کم داریم. چقدر مرد برای ایستادن کم داریم تا پای حق و حقیقت بمانند و ریشه یک پلشتی را بخشکانند. ریشه‌ای که اگر خشکانده نشود، می‌دود و مثل عفونت همه جامعه را فرا می‌گیرد. پس هرجا این عفونت بود، باید حدس زد که آدم‌های شریف تاب ایستادن در مقابل سیستمی فاسد و غیرحمایتگر را نداشته‌اند.

در علفزار انسان‌های شریف گاه در قامت بازپرسی وظیفه‌شناس و باوجدان در مقابل بالادستانی کاسب‌کار، گاه در قامت زنی قربانی در مقابل خانواده‌ای مصلحت‌اندیش و گاه در قامت مادری معتاد اما دلسوز و ساعی برای آینده دخترش در مقابل مردی ولنگار، بروز و ظهور پیدا می‌کند.

انسان‌هایی که جملگی تنها هستند و جز خودشان کسی را ندارند. انسان‌هایی که همچون سدی محکم در مقابل سیل‌های خروشان تجاوز و تطمیع و تحقیر و تهدید ایستاده‌اند و احتمالا عمیقا به این دیالوگ تاریخی سریال هزاردستان باور دارند که:”پیروزی رویت خواهد شد حتی اگر در کاسه چشم ما گیاه روییده باشد.”
پیروزی‌ای که جز با شرافت و ایستادگی حاصل نخواهد شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا