«برادران لیلا» شورش علیه تابوی خانواده

یادداشتی درباره «برادران لیلا» و تابویی که شکست
عرفان حاج بابایی
«برادران لیلا» فیلم مهمی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت حتی اگر راهی به سالنهای رسمی سینماهای کشور نیافته باشد و نسخه قاچاقش در تلگرام بین مخاطبان در حال گردش باشد. فیلمی که در روزگار بیصدایی، گویی مثل یک فریاد است که دارد دل مخاطبان گوشهگیرشدهاش را خنک میکند.
فیلم سراسر تمثیل است اما موضوع این نوشته کوتاه پرداختن به آن یا رمزگشایی از نمادها نیست. مخاطب سومین اثر بلند سعید روستایی آنقدر باهوش است که خود بتواند مفهوم پیامهایی که در قالب آن خانه، آن پدر و آن نسل جوان میتواند منتقل شود را دریافت کند.
با این حال و علیرغم پرداختهای سیاسی-اقتصادی فیلم، «برادران لیلا» به دنبال پاسخ به یک پرسش بزرگ اجتماعی هم هست. پرسشی که حتی پرداختن به آن شاید بوی تابو و تابوشکنی هم بدهد اما روستایی نه تنها آن را مطرح کرده، بلکه تابویش را هم شکسته و از این جهت قابل تقدیر است. پرسش این است که آیا یک پدر یا یک مادر تحت هر شرایطی شایسته تکریم و احترام هستند؟ جواب سنتی به این سوال “بله” است و گویی جای چانهزنی هم نیست. ولی وقتی عمیقتر به مسئله نگاه کنیم، میبینیم از قضا پدر شدن یا مادر شدن، کار چندان سختی هم نیست. چنین اتفاقی میتواند با یک یا چندشب همخوابگی رخ دهد و از دل این فرایند، فرزندی متولد شود.
آنچه میتواند برای پدر و مادر تولید ارزش کند و آنها را شایسته احترام و تکریم قرار دهد، نه صرفا فرایند تولیدمثلی حیوانی، که جنبههای انسانی زندگی است. یعنی فراهم کردن زمینههای رشد مادی و معنوی فرزندانی که انتخابی در حضور یا عدم حضور در این جهان نداشتهاند و تمام و کامل با خواست، میل و اقدام پدر و مادر خود پا به این دنیا گذاشتهاند.
روستایی در «برادران لیلا» میگوید پدری که تمام زندگیاش را به پای چشموهمچشمی فامیل و همسایه و تریاک و… دود کرده و مادری که فقط به فکر منافع کوتهبینانه و زودگذر خودش است، شایسته تکریم نیست بلکه اتفاقا لیاقتش است که از نسل جدید سیلی بخورد تا متوجه شود که احترام یک فرد، در دست خود اوست و قرار نیست به بهانه بزرگتر بودن یا مسنتر بودن یا پدر بودن یا مادر بودن، هر جفا و ظلم و ستمی روا داشته شود و دیگران در مقابل آن سکوت کنند.